Abstract:
هدف از این پژوهش ارائه و بازشناسی و فراترکیب مؤلفههای فرهنگ سازمانی دانشگاهی بود. پژوهش بر اساس روش فراترکیب مقالات داخلی و خارجی دَه سال اخیر (از سال 2010 تا سال 2020) به انجام رسید. یافتههای پژوهش نیز در سه بخش مفروضات، ارزشها، و مصنوعات تحلیل و بررسی شد. نتایج 74 مقاله بر اساس 88 مؤلفه به ترتیب اولویت و اهمیت نشان داد در سازة مفروضات مبانی ارزشی سازمان و بهزیستی جسمیـ روحی در مؤلفة معرفتشناسی و هویت سازمانی و تجربیات سازمانی در مؤلفة هویتیابی دارای اهمیت هستند. در سازة ارزشها مؤلفههایی چون شایستگیهای دانشگاهیان، مشارکتجویی و تیممداری، استقلال و آزادی علمی، یادگیری سازمانی و شیوههای یادگیری (به عنوان هنجارها)، و کلیشههای منفی (به عنوان ناهنجارها) و در سازة مصنوعات مؤلفههایی مانند بستر ارتباطی، تعامل افراد (ساختار)، مدیریت دانشگاهی و نقش رهبری (منابع انسانی)، تخصیص منابع و چانهزنی بر سر منابع، و جوّ تغییر و تحول سازمانی (فرایندها) شناسایی شد. بنابراین، سازة مصنوعات مهمترین اولویت جامعۀ دانشگاهی شایستهمحور تعیین شد که بخش عمدۀ آن در بخش ساختار قابل تبیین است.
The purpose of this study was to provide, recognize, and metasynthesize the components of university organizational culture. To this end, a metasynthesis of the Iranian and international articles published from 2010 to 2020 was carried out. The findings of the study were categorized into three parts, namely assumptions, values, and artifacts. The prioritization of the 88 components derived from 74 articles revealed that in the assumptions construct, the value principles of the organization and physical-spiritual wellbeing in the epistemology component and organizational identity and organizational experiences in the identity-seeking component are of importance. In the value construct, components such as academicians’ competences, participation and teamwork, scientific independence and freedom, organizational learning, and learning methods (as norms) and negative cliches (as anomalies) were identified. Finally, within the artifacts construct, components such as communication platform, interaction among individuals (structure), academic management and the role of leadership (human resources), resource allocation and bargaining over resources, and organizational change and evolution atmosphere (process) were recognized. Finally, the artifacts construct was deemed as the principal priority of the meritocratic academic community, the main part of which is the structure component.
Machine summary:
مطالعات انجام شده در اين حوزه نيز بيشتر معطوف بر مسائلي چون تأثير فرهنـگ سـازماني نهادهاي آموزش عالي بـر عملکـرد دانشـگاهي (٢٠١٩ Korkmaz &se Ko)، نقـش تحليـل زباني در يادگيري زبان و فرهنگ شفاهي و مکتوب ، به ويژه چگـونگي تشـويق دانشـجويان براي ارتباط (٢٠١٩ Pountain)، نقش استادان راهنماي دکتري در فرهنگ سـازي دانشـگاهي (٢٠١٩ Kobayashi &Elliot )، تـأثير ابعـاد مختلـف فرهنـگ سـازماني در تسـهيل اجـراي رويکرد ناب (٢٠١٨ McLaughlin &Alkhoraif )، شکاف بين حوزة دانشـگاهي و عملـي و ارتباط متقابل آن ها از ديدگاه ارتباطي (٢٠١٨ Kittler)، برداشت دانشگاهيان از ابعاد فرهنگي سازمان ، اولويت هاي دانشگاهيان ، راهبردهاي نهـادي در مواجهـه بـا محـيط و مشـتريان در اعتبار، بهره وري و اثربخشـي دانشـگاه (٢٠١٦ Zeqiri)، امکـان ايجـاد تحـول در خروجـي آموزش عالي به خاطر ديدگاه هاي بومي (٢٠١٣ Larkin)، بازتاب عناصر فرهنگ سـازماني و ملي در شيوه هاي تشخيص ، پيشـگيري و مـديريت خطـا (٢٠١٧ .
Oakleaf et al)، ايجـاد جـو سـالم براي رشد جامعۀ دانشگاهي مغفول مانده است (٢٠١٩ Lauricella)، تغيير در سياسـت هـاي دانشگاه عـاملي بـراي غلبـه بـر سـکون و کـم تحرکـي دانشـگاه شـده اسـت (-Yoshioka ٢٠١٩ Kobayashi)، ناآشنايي دانشجويان با محيط اجتماعي بر اعتمادبه نفس آن ها براي کـار در محيط تأثير ميگذارد (٢٠١٩ Kobayashi &Elliot )، ابعـاد فرهنـگ سـازماني در اجـراي رويکرد ناب نقـش مثبـت و منفـي دارد (٢٠١٨ McLaughlin &Alkhoraif )، سـازمان دهـي فعلي پژوهش هاي دانشگاهي امکان خطر کردن و طرح پرسش هاي چالش برانگيز را فـراهم ميکند (٢٠١٨ Sigl &Fochler )، منابع دانشگاهي ابزاري با کارکرد دفاعي و تهاجمي هستند و براي ايجاد رابطه و پيش برد بحث دربارة منافع جامعه شناختي بـه کـار گرفتـه مـيشـوند (٢٠١٧ Kolopp &Bertron )، نخبه گرايي دانشگاهي شکلي از کنترل کيفيت داخلي است که به پاداش هاي بيرون از حوزة مطالعاتي کاري نـدارد (٢٠١٧ Mukharji)، فقـر مبـاني نظـري منسجم و متقن دربارة فرهنگ دانشگاهي کاهش اثرگـذاري سياسـت هـاي کنـوني آمـوزش عالي را به همراه دارد (ذوالفقارزاده و همکاران ١٣٩٠).