Abstract:
شخصیت والای مولا علی(ع)و جملات ناب آن حضرت در آثار منظوم و منثور اکثر هنرمندان مسلمان و یا حتی غیرمسلمانان نمود داشتهاست و هم اکنون نیز در عرصه های گوناگون هنری اهمیت و شان والایی دارد. یکی از بارزترین نمونه های تاثیرپذیری، شاعر معاصر لبنانی، جبران خلیل جبران است که گرچه مسیحی است، اما در ابراز ارادت به ساحت مقدس آن حضرت از دیگران عقب نماندهاست. در جملات او، به افکاری برمیخوریم که ناخودآگاه جملات نهجالبلاغه را در ذهن تداعی میسازد. در ادبیات فارسی نیز ناصرخسرو قبادیانی یکی دیگر از شخصیتهایی است که یکهتاز عرصه ارادت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) و خاندان مطهر او میباشد و ما در اشعار وی نیز شاهد تاثیرپذیری از آن امام همام هستیم. هدف از این جستار تطبیقی که با روش تحلیلی توصیفی انجام گرفته، نمایاندن اعتقادات علوی از دریچه اشعار این دو شاعر است که گرچه در یک زمان نزیستهاند، ولی احادیث مبارک علوی فرا روی آثارشان قرار دارد.
Machine summary:
اما آنچـه در اين بخش به دنبال تحقق آن هسـتيم ، تأثيرپذيري دو شـخصيت مربوط به دو دورة مختلف يکي از ديار فـارس و ديگـري عرب زبـان اسـت که با مطالعـه اي کوتاه در آثارشـان ، آنچه بيـش از همه خودنمايي ميکنـد، مضاميـن حکمي اسـت کـه بي ترديـد يکـي از منابع اين انديشـه هاي متعالي ، شـخصيت ِ والاي پيشـواي آزادمـردان جهان ، علي (ع ) و کتاب ارزشـمند نهج البلاغه اسـت .
٣ـ٣) تسليم شدن در برابر خداوند علامـه جعفـري بـه ايـن اصل مهم کـه براي همسـايگي با خدا بايد نصيحـت او پذيرفته شـود و کلامـش دليـل هدايت باشـد، به خطبۀ ١٤٧ نهج البلاغه اشـاره ميکننـد و آن را با حکمتي از جبران خليـل جبـران قيـاس ميکننـد (ر.
ناصر خسـرو نيز به اصل رضايت از تقديـر معتقد بوده اسـت و اين گونه مخاطب خويـش را نصيحت ميکند: «اينـت گويـد: همـه افعـال خداونـد کند کار بنده همه خاموشي و تسليم و رضاست وانت گويد: همه نيکي ز خداي است وليک ، ِ بدي اي امت بدبخت همه کار شماسـت !» (تقوي ، ١٣٨٧: ١٥٣).
٣ـ١٠) دل نبستن به دنيا و آرزوهاي آن علـي (ع )، جبـران خليـل جبران و ناصر خسـرو نسـبت به داشـتن آرزوهـاي دنبالـه دار در اين دنيا هشـدار مي دهنـد و ايـن نکتـه را از مطالعۀ آثـار آن ها مي توان ديـد؛ مثلا: «در جامعـۀ آرماني جبران ، آرزو کـردن از عيب هايـي اسـت کـه بـه گفتۀ علـي (ع )، مـن از دو چيز بر شـما بيمناکم : إتبـاع الهوي و طـول الأمـل » (نهج البلاغـه / خ ٤٢).