Abstract:
محمد عابد جابری شخصیت نواعتزالی معاصر است که قصه های قرآن را به ترتیب نزول بررسی کرده است. او در این نگرش می کوشد تا محیط دعوت اسلام را با توجه به نوع داستانهایی که بر پیامبر نازل گردیده بازسازی کند. از نظر وی قصص قرآن به سان آیینه ای، جلوه گر مراحل دعوت پیامبر و محیط نزول قرآن و چگونگی تعامل ایشان با مردم در پذیرش دین اسلام است. در این نوشتار دیدگاه جابری مورد نقد و بررسی قرار گرفته و به تناسب از ترتیب نزول قرآن و واقع نمایی داستانها سخن به میان رفته است. همچنین روشن می شود که نگاه جابری به قصه های قرآن، بر پایه اصول نومعتزله سامان یافته، اما در لباسی جدید رخ نمایانده است، به گونه ای که می توان آن را نسخه ای ویرایش شده از نگرش نواعتزالی به داستانهای قرآن دانست.
Machine summary:
"اما نباید غافل شویم که قرآن به زبان عربی است، از اینرو لازم است لغات و مفاهیم آن را بر اساس لغت و فرهنگ عرب عصر نزول دریابیم اما در عین حال باید فهم معاصر خود را نیز از آن داشته باشیم و این همان روشی است که با سایر میراث خود، در پیش گرفتهایم (همو، 2006: 27ـ 28).
جابری نیز بخش قصص کتاب خود را بر پایة ترتیب نزول نوشته و در این کار چند عنصر را مورد توجه قرار داده است: الف) توجه به اسباب نزول و فرهنگ و لغت عصر نزول وی تأکید میکند که قرآن باید به ترتیب نزول، فهم و تفسیر شود و بسیاری از علمای مسلمان، شرط فهم و مطالعة قرآن را اطلاع از زبان عربی در حد فهم عربزبانان دانستهاند.
بنابراین باید پاسخگوی این پرسش باشد که از دید او، آیا تاریخ ترتیب نزول را شکل میدهد یا ترتیب نزول سور، زمان وقایع تاریخی را مشخص میکند؟ به نظر میرسد جابری در مواردی که این دو با هم ناسازگارند به تاریخ زندگی پیامبر( توجه دارد (همان:250ـ254) و تلاش میکند تا ترتیب سورهها را بر اساس تاریخ و سیره بازسازی کند، در حالی که مدعای او توجه به تاریخ نزول سور و قصههای قرآن در فرایند بازسازی تاریخ و سیرة پیامبر( است!
حال سؤال اصلی این است که آیا با وجود چنین شباهتهایی میتوان او را تحت تأثیر مستشرقان و پیرو آنها دانست؟ با توجه به آنچه در کتاب مدخل آمده، جابری زمانی که از ترتیب نزول سخن میگوید به سخن مستشرقان توجه دارد و کار آنها را نیز مورد بررسی قرار میدهد."