چکیده:
امروزه تصویر و دلالتهای ضمنی متضمن آن، ذهنیت و بهطور کلی برچسب خوشایند، یکی از اهداف اساسی هر سازمان، شخص یا حرفهای است. بهطور کلی، تبلیغات سیاسی و مدیریت تصویر سیاسی یکی از اصول اساسی دموکراسیهای رایج و مدرن بوده است. طرحریزی تصویری عمومی، نیاز به کنترل دقیق اطلاعات دارد. مفهوم برندسازی در بازاریابی که به معنای عمومی برچسبخوردن کالا و شناختهشدن محصول تولیدی توسط آن برند است، نیز بر اساس همین معانی وارد چرخۀ علوم سیاسی و متعاقبا بازاریابی سیاسی- انتخاباتی شده است. تمرکز اصلی این مقاله نیز تشریح تغییر الگوی ارتباطات سیاسی با استفاده از مفهومسازی برندسازی و بازاریابی سیاسی است. بر همین اساس، این مقاله ضمن توضیح این دو مفهوم، بر این امر تأکید میکند که این دو مفهوم معنایی جدید از سیاست تولید میکند که سبب تغییر الگوهای قدیمی ارتباطات سیاسی سختافزاری و گسترش مشارکت میشود. در واقع، خروجی اساسی برندسازی و بازاریابی سیاسی، تولید و گسترش معنای مشارکتی سیاست در جوامع مدنی است.
Nowadays one of the main aims for each organizations, persons or professions are good images and implications involved it, intelligence and generally good brand. Generally political advertising and image management or management of political image has been one of the fundamental principles for democracy and modern society. Planning of public image needs to control of information. The concept of branding in marketing means labeling of a product and recognition of it. Same meaning extend to political science and political and electoral marketing. This paper argument about changing patterns of political communication through conceptualization of political branding and marketing. Also this paper explain about concept of branding and political branding and change of meaning of politics. Broadly Political branding is changing pattern of political participation.
خلاصه ماشینی:
احزاب و شخصیت هایی که در بازار سیاسی و انتخاباتی فعالیت می کنند برای گسترش برندسازی خود باید تمام کانال های ارتباطی را در نظر گیرند تا بتوانند به گسترش برند خود و افزایش وفاداری افراد به شخصیت سیاسی یا حزب یا دولت مورد نظر مبادرت ورزند (٢١٢ :٢٠٠٩ ,Guzman, and Sierra).
از آنجا که یکی از نمودهای اصلی مشارکت ، مشارکت سیاسی است ، این امر به خصوص در زمان انتخابات بیش از پیش نمایان می شود و برندسازی سیاسی در حوزة رقابت سیاسی بدون ایجاد هزینه مشارکت سیاسی را افزایش می دهد و الگوی ارتباطات سیاسی را نیز به سمت مشارکتی بودن پیش می برد (٢٠٠٧ ,Chiu).
حوزة سیاست و ارتباطات سیاسی از رکود با برندسازی به مثابۀ برچسب همان طور که در شکل ٣ مشاهده می شود، افراد، احزاب و رسانه های دارای برندسازی سیاسی مثبت با استفاده از سه فاکتور عناصر عاطفی - ارزشی ، کانال های ارتباطی و اعتماد، با جذب مخاطبان و القای پیام در بازار سیاسی با استفاده از شیوه های بازاریابی سیاسی ، باعث تغییر نگرش و جهت مخاطبان در استفادة عملی از پیام می شوند و بدین سان الگوی ارتباطات سیاسی را به سمت مشارکتی بودن پیش می برند و موجب تغییر معنای سیاست و رفتار سیاسی شهروندان جامعۀ مدنی در زمینۀ استفاده از خدمات سیاسی از جمله نحوة رأی دادن خواهند شد.
تلاش اساسی این مقاله نیز طرح چارچوبی کلی در زمینۀ برندسازی سیاسی بوده است تا بتواند ضمن ارائۀ تصویری کلی از مفهوم برندسازی سیاسی و مفاهیم مرتبط با آن از جمله بازاریابی سیاسی ، ارتباط آن را با تحول مشارکت سیاسی هر چند به معنای ابتدایی نشان دهد.