چکیده:
شعر اگرچه از عناصر عمومی زبان بهره میگیرد، اما نحوۀ گزینش و چیدمان این عناصر است که آن را از نثر و سخنان معمول و رایج و تکراری متمایز میسازد؛ بر پایۀ آراء صورتگرایان روس، آنچه برجستگی و فخامت زبان شعر را موجب میشود، بهرهگیری متفاوت شاعر از واژگان و قابلیتهای زبانی در راستای ایجاد و طرح هنرسازههاست. امری که در نهایت به ادبیّت میانجامد. درواقع ادبیّت، همان عاملی است که مادۀ ادبی را به یک اثر ادبی بدل میکند و زمانی آغاز میشود که هنرسازههای مشترک و بیشمار آثار ادبی از حالت مالوف و آشنای خود خارج شده و دیگرگونه بر خواننده ظاهر میشوند و آشناییزدایی مصداق مییابد. اهمیت مولفۀ اخیر (آشناییزدایی) در ایجاد زبان ادبی و اثر ادبی تا اندازهای است که جاحظ شعریّت یک شعر را بر آن متمرکز میکند و شعر را غیر قابل ترجمه میداند. بر این اساس، پژوهش حاضر میکوشد تا با محور قرار دادن مولفههای شعرساز در نظریۀ صورتگرایان روس آسیبهایی را که در مسیر ترجمۀ شعر قرار دارد تبیین و توصیف نماید.