خلاصة:
تاکنون، در پژوهشهای حوزه ارزیابی و مدیریت عملکرد، بیشتر به تأثیر عوامل سامانهای بر اثربخشی اینگونه سامانهها توجه شده و تأثیر تعاملات انسانی کمتر مدنظر بوده است. همچنین به نظر میرسد در سازمانها نیز، در طراحی سامانههای ارزیابی و مدیریت عملکرد، به عوامل سامانهای، بیشتر از تعاملات انسانی اهمیت داده میشود. هدف این پژوهش بررسی رابطه اعتماد کارکنان به مدیر بهعنوان یک پدیده تعاملی با اثربخشی نظام ارزیابی عملکرد و مقایسه آن با رابطه سهولت استفاده از سامانه بهعنوان یک پدیده نظاممند با اثربخشی این سامانه است. این پژوهش در دو سازمان ایرانی در دسترس و دارای سامانه ارزیابی عملکرد، انجام شده است. تعداد 170 پرسشنامه بین کارشناسان و مدیران میانی پخش شد که در مجموع 146 پرسشنامه قابلاستفاده گردآوری شد. تحلیل عاملی اکتشافی برای مشخصنمودن عوامل اصلی، تحلیل واریانس برای آزمون توافق گروهی و رگرسیون چندگانه برای یافتن روابط بین متغیرها انجام شد. نتایج پژوهش، همبستگی آماری معنیداری از اثربخشی این سامانه را بین دیدگاههای مدیران و کارکنان نشان نمیدهد؛ این نتیجه، نشاندهنده تفاوت دیدگاه این دو گروه درباره این موضوع است. اعتماد کارکنان به مدیرانشان، برخلاف سهولت استفاده از سامانه، رابطه آماری معنیداری با اثربخشی سامانه از دیدگاه کارکنان دارد. در مقابل، سهولت استفاده از سامانه، رابطه معنیداری با اثربخشی سامانه از دیدگاه مدیران دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق، گرایش کارکنان به اعتماد، تنها متغیر این پژوهش است که با هر دو دیدگاه سنجیدهشده از اثربخشی سامانه ارزیابی عملکرد رابطه دارد.
ملخص الجهاز:
همچنین، براساس نتایج تحقیق، گرایش کارکنان به اعتماد، تنها متغیر این پژوهش است که با هر دو دیدگاه سنجیدهشده از اثربخشی سامانه ارزیابی عملکرد رابطه دارد.
در بیش از سی سال گذشته، پژوهشها و بررسیهای گستردهای برای فهم و چگونگی بهبود سامانههای مدیریت عملکرد در سازمانها انجام شده است تا بتوان، با بهرهگیری از نتایج آنها، عوامل کلیدی موفقیت را در استفاده از این نوع سامانهها شناسایی کرد (پوکالوز و اولری<FootNote No="30" Text=" Pukalos &amp;amp; O’Leary"/>، 2011).
پژوهش حاضر، به یکی از عوامل تعاملی، یعنی اعتماد<FootNote No="38" Text=" Trust"/> کارکنان به مدیر مستقیم خود توجه نموده است و سعی میکند با یک روش کمی رابطه این متغیر را با اثربخشی ارزیابی عملکرد بررسی کند.
برای بالاتربردن اعتبار پژوهش و بررسی عمیقتر موضوع، با توجه به کاربرد نمونه مایر (1995) در موضوع اثربخشی ارزیابی عملکرد، چهار پیشآیند اعتماد کارکنان به مدیر، یعنی درک کارکنان از توانایی، خیرخواهی و درستی مدیر و گرایش آنها به اعتماد نیز در این پژوهش در نظر گرفته شده و فرضیههای زیر بهدست آمده است: فرضیه 2: رابطه آماری مثبتی بین درک کارکنان از توانایی مدیر و اعتماد آنها به مدیر وجود دارد.
با توجه به فرضیههای یادشده، پرسش مهم این پژوهش، مقایسه رابطه بین دو متغیر اصلی تعاملی (اعتماد) و سامانهای (سهولت) با اثربخشی سامانه ارزیابی عملکرد است تا به اینوسیله بتوان درک بهتری از میزان اهمیت متغیر تعاملی داشت.
تحلیل رگرسیون چندگانه برای چهار متغیر اصلی پژوهش (متغیرهای اعتماد به مدیر، سهولت استفاده از سامانه، اثربخشی سامانه از دیدگاه کارکنان و اثربخشی سامانه از دیدگاه مدیران) بهعنوان متغیرهای وابسته انجام شده است.