خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ بین هوش هیجانی، یادگیری سازمانی و عملکرد شغلی در بین مدیران مدارس به مرحلۀ اجرا درآمد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعۀ آماری را مدیران مدارس ادارۀ ناحیه یک آموزشوپرورش شیراز تشکیل میدادند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبی، 185 نفر از بین آنها بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها، از سه پرسشنامۀ هوش هیجانی، یادگیری سازمانی و پرسشنامۀ عملکرد شغلی استفاده کردیم که روایی و پایایی آن در حد مطلوب گزارش شده است. در راستای بررسی فرضیهها، دادههای حاصل از پرسشنامه با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین مؤلفههای هوش هیجانی، یادگیری سازمانی و عملکرد شغلی مدیران آموزشی، رابطۀ معناداری وجود دارد. ارزیابی قدرت هوش هیجانی در پیشبینی یادگیری سازمانی مدیران آموزشی نشان داد که هوش هیجانی مدیران پیشبینیکنندۀ مثبت و معنادار یادگیری سازمانی و همچنین پیشبینیکنندۀ مثبت و معنادار عملکرد شغلی آنهاست. اما نوع رابطۀ بین هوش هیجانی و عملکرد شغلی فقط از نوع غیرمستقیم است؛ بدان معنی که هوش هیجانی مدیران بهواسطۀ یادگیری سازمانی، عملکرد شغلی مدیران آموزشی آنان را پیشبینی میکند.
The purpose of the study was to to investigate the relationship between emotional intelligence; organizational learning and job performance among educational managers. The study used the descriptive (correlation) method of data collection. A number of 185 managers were selected using proportional stratified sampling and finally 133 questionnaires were completed. Three instruments emotional intelligence questionnaire, organizational learning questionnaire, job performance questionnaire was used to collect data. The hypotheses were tested using Pearson correlation and Structural Equation Modeling by SPSS 16 and LISREL 8.54. The results indicated that emotional intelligence, organizational learning and job performance had significant positive with each other. Emotional intelligence of managers was significant positive an anticipation of organizational learning. Also emotional intelligence of managers was significant positive anticipation of job performance. But emotional intelligence and job performance have an indirect relationship. It means that organizational learning plays intermediate role in relation to emotional intelligence and job performance.
ملخص الجهاز:
يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که بين مؤلفه هاي هوش هيجاني، يادگيري سازماني و عملکرد شغلي مديران آموزشي، رابطۀ معناداري وجود دارد.
Organizational learning 47 هيجاني، يادگيري سازماني و عملکرد شغلي در ادبيات سازماني، پژوهشگر را بر آن داشت که به بررسي رابطۀ بين هوش هيجاني مديران و عملکرد شغلي آنان با درنظرگرفتن اثر ميانجيگري يادگيري سازماني بپردازد که در پژوهش هاي کمتري به آن توجه شده است .
به طور خلاصه در پژوهش هاي عرصۀ سازمان و مديريت ، پژوهشگران مختلفي به بررسي رابطه بين هوش هيجاني با متغيرهاي سازماني رضايت شغلي و عملکرد شغلي پرداخته اند.
براي بررسي رابطۀ بين هوش هيجاني، يادگيري سازماني و عملکرد شغلي مديران از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد که نتايج آن در جدول ١ آمده است .
جدول (١): ماتريس همبستگي ابعاد مختلف هوش هيجاني، يادگيري (به تصویر صفحه مراجعه شود) طبق نتايج به دست آمده ، بين اکثر ابعاد هوش هيجاني (خودآگاهي، خودمديريتي، آگاهي اجتماعي و مهارت هاي اجتماعي)، يادگيري سازماني (چشم انداز مشترک، فرهنگ سازماني، کار و يادگيري تيمي، استراتژي، رهبري مشارکتي، توسعۀ شايستگي کارکنان و ساختار سازماني) و عملکرد شغلي (عملکرد رفتاري و عملکرد فرايندي) با يکديگر، رابطۀ مثبت و معناداري مشاهده شد.
فرضيۀ چهارم : هوش هيجاني پيش بينيکنندة غيرمستقيم عملکرد شغلي مديران با واسطه گري يادگيري سازماني آنان است .
٦ جدول (٢): برازش مدل نهايي پژوهش (به تصویر صفحه مراجعه شود) بحث و نتيجه گيري هدف کلي اين پژوهش ، بررسي رابطۀ بين هوش هيجاني، يادگيري سازماني و عملکرد شغلي مديران مدارس بوده است .