نورون های آیینه ای و یادگیری مشاهده ای مقالة

مؤلف: سیف، علی اکبر ؛ کیان ارثی، فرحناز ؛

روانشناسی تربیتی زمستان 1389 - شماره 19 ، العلمية - البحثية (Ministry of Science/ISC (‎26 صفحة - من 89 إلی 114 )

الکلمات المفتاحية: نورون های آیینه ای نظریه شرطی سازی اسکنیر یادگیری مشاهده ای بندورا دیدگاه تکاملی دیدگاه تداعی دیدگاه اندیشه عمل Mirror neurons Skinner conditioning theory Bandera's observational learning Evolutionary theory Association theory and Ideation action theory تقلید مشاهده رفتار بندورا مغز اسکینر تداعی آزمایش

fa en

خلاصة:

در گذشته، رابطه بین نظریه های سنتی یادگیری در روان شناسی و نظریه های نوروفیزیولوژی رابطه نزدیکی نبود. اما به تازگی یافته های نو در علوم عصب شناسی برای پدیده های یادگیری گاه پیچیده، مانند یادگیری مشاهده ای، مکانیسم های عصبی نسبتا ساده ای کشف کرده اند که یکی از آنها نورون های آیینه ای است.این نورون ها نشان می دهند که مغز چگونه فعالیتی را که ما انسان ها مشاهده می کنیم در خود ثبت می نماید و انجام آن فعالیت را در همان لحظه یا درآینده آسان می سازد. نقش این نورون ها آن است که، در تعاملات اجتماعی، عمل فرد مشاهده کننده را با عمل فرد مورد مشاهده مطابقت می دهد و از این طریق به فرد مشاهده کننده کمک می کند تا از طریق همسو نمودن رفتار خود با رفتار فرد مورد مشاهده آن رفتار را بفهمد.در مورد منشا نورون های آیینه ای سه دیدگاه وجود دارند: (1) دیدگاه تکاملی که وجود نورون های آیینه ای را بخشی از سازگاری می داند که در طول عمر نوع جاندار در او تکامل یافته است؛ (2) دیدگاه تداعی که بر توانایی ذاتی در شکل دهی به نورون های آیینه ای با تاکید بر تجربه استوار است؛ و (3) دیدگاه اندیشه- عمل که طبق آن تصوری که ما از بازخوردهای حسی مرتبط با یک عمل می سازیم اساس اجرای درست آن عمل است. پیش از کشف نورون های آیینه ای دو تبیین عمده برای یادگیری مشاهده ای از سوی روان شناسان رفتاری و شناختی ارائه شده بود.رفتارگرایان به رهبریت بی اف اسکینر، واضع شرطی سازی کنشگر، برای یادگیری از راه مشاهده و تقلید آموزی سه عنصر مشاهده الگو، انجام رفتار مطابق با الگو، و دریافت تقویت را ضروری می دانستند. در مقابل، شناخت گرایان، به سرکردگی آلبرت بندورا، یادگیری مشاهده ای را عمدتا پدیده ای کاملا شناختی و خبر پردازانه معرفی کردند و برای یادگیری آن به چهار فرایند توجه، به یاد سپاری، باز آفرینی حرکتی، و انگیزش متوسل می شدند.کشفیات مربوط به نورون های آیینه ای هم دیدگاه رفتار گرایان و هم اندیشه شناخت گرایان را مورد چالش قرار می دهد.

ملخص الجهاز:

"در این پژوهش شماهده شد وقتی که افراد شاهد عمل فرد دیگری هستند،علاوه بر فعال شدن نورون‌های آیینه‌ای،فراوانی پتانسیل‌های حرکتی در ماهیچۀ همان قسمت از بدن که در حال مشاهدۀ حرکت آن در فرد دیگرند افزایش قابل توجهی می‌یابد-درست مانند اینکه فرد خود عمل مشاهده شده را انجام می‌دهد. در تعدادی از پژوهش‌هایی که در آنها از روش اف ام آر آی استداه شده است مناطق مغزی فعال شده به وسیله(1)انجام عمل و(2)مشاهدۀ منفعلانۀ اعمال مشابه مورد مقایسه قرار گرفته و معلوم شده است که با یکدیگر همپوشی دارند و این مناطق بسیار سبیه به مناطقی از مغز میمون‌ها هستند که در آنها نورون‌های آیینه‌ای یافت شده است(عزیززاده و همکاران،2006). rehcmilG اختلاف‌نظر رفتارگرایان و شناخت‌گرایان بر سر یادگیری مشاهده‌ای و ارتباط آن با نورون‌های آیینه‌ای رفتار تقلید کردن در انسان و حیوان از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده است و به‌عنوان یک توانایی گاه بسیار پیچیده تبیین‌های مختلفی را باعث شده است. پیروان اسکینر در مقابل مثال بالا از بندورا خواهند پرسید که اگر همان راننده در ادامۀ مسیر به یک راه‌بندان بربخورد و متوجه شود که بعضی از رانندگان از یک خیابان عبور ممنوع می‌گذرند و از راه بندان نجات پیدا می‌کنند و او هم به‌دنبال آنها همان مسیر را طی کند و به مقصدش برسد،این چه نوع یادگیری است؟آیا این نیز اطلاعات بوده که به‌طور شناختی پردازش شده و راننده به نفع خود از آن بهره‌برداری کرده است یا مورد کاملا روشنی از تقلید(تقویت مثبت)بوده که در آن سه عنصر محرک تمیزی،رفتار آشکار و تقویت کننده با هم عمل کرده‌اند. xetroc rotomerp lartnev yeknom ni snoitca htuom evitacinummoc dna evitsegni fo noitavresbo eht ot gnidnopser snoruen rorriM."

استلام ملف الإرجاع :
(پژوهیار, , , )

تحميل
تحميل HTML

رابط قصير:

صفحة:

دخول / الاشتراک

تحتاج الدخول لعرض محتوى المقالة. إذا لم تكن عضوًا ، فتابع من الجزء الاشتراک.

دخول