Abstract:
محمد الفراتی (1880ـ1978م.)، مترجم و شاعر سوری، گزیدهای از غزلهای حافظ را به زبان شعر ترجمه کردهاست. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی، گاهی در فهم، دریافت و انتقال مفاهیم بلند عرفانی خواجة شیراز موفق نبودهاست. این جستار سعی دارد بر اساس نظریۀ لفور به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی محمد الفراتی از اصطلاحات، واژگان و تعابیر عرفانی موجود در غزلیات حافظ بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن میگردد که مترجم به زیبایی محتوای معنایی کلام شاعر را به مخاطب منتقل کردهاست. با این حال، در بیشتر موارد چرخش، تغییرات و افزایشهای اجتنابناپذیر در بازتولید وی مشاهده میشود که نه تنها خللی به درونمایۀ کلام شاعر ایجاد نکرده، بلکه بر زیبایی سخن مترجم افزودهاست و مخاطب به این مهم دست مییابد که ارائة تعادل ترجمهای کامل، آن هم به نظم کاری بس مشکل و در مواردی نیز ناشدنی است.
Machine summary:
این جستار سعی دارد بر اساس نظریۀ لفور به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی محمد الفراتی از اصطلاحات، واژگان و تعابیر عرفانی موجود در غزلیات حافظ بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن میگردد که مترجم به زیبایی محتوای معنایی کلام شاعر را به مخاطب منتقل کردهاست.
بنابراین، نگارنده در پژوهش حاضر به دنبال بررسی و ارزیابی ترجمۀ وی از غزلیات حافظ برآمده تا از این رهگذر برای مخاطب روشن شود که چگونه بار معنایی واژگان و تعابیر به زبان مقصد منتقل شدهاست و آیا برگردان مترجم از عهدۀ انتقال درونمایۀ متن مبدأ برآمده یا اینکه بازتولید فراتی با نارساییهایی همراه است.
هرچند به نظر میرسد که فراتی قادر نبوده در انتقال دقیق تعبیر شاعر از طریق ارائۀ معادل مناسب آن موفق ظاهر شود و به عبارتی نتواسته برای تمام گونههای موجود در متن مبدأ معادل بدهد و این نارسایی در ترجمۀ تعبیر «شراب تلخ» بهوضوح پیداست که «در ادبیات صوفی عبارت است از غلبات عشقی که وجود اعتباری صوفی را بهکلی از او میگیرد» (نوربخش، 1372، ج1: 117)؛ چراکه در زبان مقصد، تعبیر «دارویی تلخ» را جایگزین آن نموده که بازآفرینی وی را تا حدودی از ویژگی تعادل ترجمهای مناسب دور ساختهاست، ولی در انتقال محتوایی معنایی توفیق داشتهاست؛ به عبارتی، توانستهاست منظور را منتقل کند، نه فقط گفتۀ شاعر را و دلیل صحت این ادعا، مصراع دوم بیت است که بهزیبایی مستی و بیخود شدن را به دنبال نوشیدن داروی تلخ آوردهاست.