Abstract:
رویکردگستردۀ عالمان فارسی زبان به ترجمة قرآن کریم در چند دهۀ اخیر حیات و نشاطی دو چندان به خود گرفته است به گونهای که نکتهسنجان و منتقدان بسیاری موفق به ارائه الگوی نقد ترجمه شدهاند تا با این الگوی نقد، ترجمههای متون مختلف قرآن کریم را که آثار ارزشمندی هستند به صورت موشکافانه و دقیق بررسی کرده و با این شیوه باب نوینی در پژوهشهای قرآنی به عنوان «نقد ترجمههای قرآن کریم» باز کنند. از جمله این الگوها، مدل پیشنهادی کارمن گارسس است که در 4 سطح مطرح شده است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ترجمه حدادعادل، معزی و انصاریان را با گزینش آیاتی از جزءهای 29 و30 قرآن کریم طبق مدل یاد شده با تکیه بر سطح دستوری- واژگانی، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. مهمترین یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی است، یکی آن است که طبق الگوی گارسس تنها ترجمۀ معزی به صورت یک به یک است. دیگر آنکه ترجمة انصاریان و حدادعادل تنها به صورت توضیح و بسط معنا است و در بقیه موارد هر سه مترجم طبق الگو پیش رفتهاند.
The widespread approach of the Persian language scholars to the translation of the Holy Quran has gained a lot of vitality in recent decades, so that many critics succeeded in presenting the translated version of the critique, with this critique, translations of various texts of The Holy Qur'an examines the valuable works carefully and precisely, and in this way opens up a new chapter in Qur'anic research as a "Critique of Holy Quranic translations". Among these patterns is the proposed model of Carmen Grosses, Four levels are proposed. The present study intends to translate Hadad Adel, Moezi, and Ansarian by selecting from the 29th 30 Quran verses mentioned the model of relying on the Syntax-term construction, criticize and evaluate. For this purpose, firstly, the expression of the Garces model is explicitly dealt with and then the cases of the application of this theory. According to the witnesses, the examples extracted from the translators of sections 29 and 30, based on the syntactic term, are examined. The most important the findings of this research are descriptive-analytic and that according to the Garces model, the only one is the Moezi translation one by one, and that the translation of Ansarian and Haddad is ordinary only as an explanation and extension of meaning. In the remaining cases, each interpreter has gone through the pattern and, finally, the compensation item lacked a Quranic specimen.
Machine summary:
تغيير بيان در سطح دستوري و واژگاني براساس مدل کارمن گارسس (مطالعۀ موردي : ترجمه هاي حدادعادل ، معزي و انصاريان از جزء ٢٩ و ٣٠ قرآن ) ١ـ عسگر بابازاده اقدم ٢ـ بيژن کرمي ميرعزيزي ٣ـ ابراهيم نامداري ٤ـ فاطمه مهدي پور ١ـ استاديار زبان وادبيات عربي دانشـگاه علـوم و معـارف قـرآن کـريم ، دانشـکده علـوم قرآنـي خـوي ، آذربايجان غربي ، ايران ٢ـ دانشيار زبان وادبيات عربي دانشگاه علامه طباطبائي ، تهران ، ايران ٣ـ استاديار زبان وادبيات عربي دانشگاه پيام نور تهران ٤ـ دانشجوي کارشناسي ارشـد دانشـگاه علـوم و معـارف قـرآن کـريم ، دانشـکده علـوم قرآنـي خـوي ، آذربايجان غربي ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٠٤/٢٢؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/١١/١٢) چکيده رويکردگستردة عالمان فارسي زبان به ترجمۀ قرآن کريم در چند دهۀ اخير حيات و نشاطي دو چنـدان بـه خـود گرفتـه است به گونه اي که نکته سنجان و منتقدان بسياري موفق به ارائـه الگـوي نقـد ترجمـه شـده انـد تـا بـا ايـن الگـوي نقـد، ترجمه هاي متون مختلف قرآن کريم را که آثار ارزشمندي هستند به صورت موشکافانه و دقيق بررسي کرده و بـا ايـن شيوه باب نويني در پژوهش هاي قرآني به عنوان «نقد ترجمه هاي قـرآن کـريم » بـاز کننـد.
با توجه به اينکه الگوي گارسس در حوزه ترجمه به معني عام آن ارائـه شـده و مخـتص به زبان خاصي نيست و از آنجا که در زبان عربي بـالأخص در حيطـۀ ترجمـۀ قـرآن کـريم ، آثار معدودي در اين مدل پيشنهادي نوشته شده اسـت ، از ايـن رو، پـژوهش حاضـر کـه بـه بررسي موردي ترجمۀ آيات جزء ٢٩ و٣٠ قرآن کريم براساس سطح «نحوي- واژه ساختي» الگوي مذکور پرداخته است در شمار پژوهش هاي پيشگام در عرصـه نقـد ترجمـه قـرآن از اين منظر به حساب ميآيد.