Abstract:
تفاوتهای فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرشهای گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات میشود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن بهعنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر میشود. ترجمه یکی از مباحثی است که میتوان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید تفاوتهای واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوتها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمة رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانهروز و جنسیت مورد بررسی قرار دادهاند. نمونههای ارائه شده در این جستار نشان میدهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارتهای حاوی اوقات شبانهروز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمة وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
Cultural differences between different societies and different attitudes towards the world not only cause differences in custom and habits, but also affect the lexical and grammatical structure of the language. This issue is addressed in modern linguistics as linguistic relativity, and is interpreted as the Sapir-Worf Theory. The topic of translation is one of the topics that can be discussed in the context of linguistic relativity. The translator must take into account lexical or grammatical differences in order to harmonize his translation with the target language. Because ignoring these differences in both the source and target languages may cause ambiguity or even errors in translation. In this paper, the writers have examined the relevance of linguistic relativity in translating the novel Al-Shahaz (The Beggar) by Naguib Mahfouz into two themes of division of day and night and gender. The examples presented show that the translation of Mohammad Dehghani, despite all the aesthetics and delicacies, contains sentences that the translator has not considered linguistic relativism in the division of day and night and gender structure, and that the translation ultimately contains ambiguous expressions, and it is not even without errors.
Machine summary:
به همين دليل ، اگـر در ترجمـۀ عبـارت ذيل دقت شود: التزم برياضۀ منتظمۀ کالمشي (محفوظ ،٢٠١٠: ١٠) ترجمه : به طور منظم ورزش کن ، مثلا راه برو (دهقاني، ١٣٨٨: ١٤) ملاحظه ميشود محمد دهقاني مسأله نسبيت زباني را در برگردان اين فعـل مـدنظر قـرار نداده است ؛ چراکه در زبان فارسي اگر بخـواهيم از راه رفـتن بـه عنـوان يـک ورزش تعبيـر کنيم از کلماتي مانند: پياده رفتن ، پياده روي و يا قدم زدن استفاده ميکنيم .
به همين دليل مترجم در برگردان اصطلاحات مربوط بـه اوقـات شبانه روز بايد اين عدم تطابق را مدنظر قرار دهد؛ چراکه عدم توجه به نسبيت زبـاني در ايـن مورد ممکن است ، باعث شود فضاي به تصوير کشيده شده در متن مقصد هماهنگ بـا مـتن مبدأ نباشد و يا حتي موجب سردرگمي خواننده متن مقصد شود؛ در ترجمـه رمـان الشـحاذ نيز مشاهده ميشود که دهقاني در برخـي مـوارد، نسـبيت زبـاني را در ترجمـۀ اصـطلاحات مربوط به اوقات شبانه روز مدنظر قرار نداده است که از آن جملـه مـيتـوان بـه مـوارد ذيـل اشاره کرد: سفعت رياح شتويۀ نوافذ المکتب وانقلب الأصيل ليلا (محفوظ ، ٢٠١٠: ٨٦) ترجمه : بادهاي زمستاني بر پنجره هاي دفتر وزيد و غروب به شب بدل شد (دهقاني، ١٣٨٨: ١٠١) اين عبارت بخشي از متني است که نويسنده در آن فضاي بيرون از دفتر عمـر شخصـيت اصلي داستان گدا را به تصويرميکشد.