چکیده:
در قرآن کریم واژگانی وجود دارد که مترجمان برای برگردان آنها به دیگر زبـان هـا، نیاز به دّقت و تاّمل ویژه ای دارند. نمونه ای از این واژگان ، ادوات تقلیل و تکثیر است که حضور این واژگان در متن گاهی باعـث ایجـاد نـوعی نـاهمگونی یـا اشـتباه در ترجمـه میشود و گاهی نیز دیده میشود که مترجمان آنها را نادیده میگیرنـد. ایـن نابسـامانی در برگردان ها ممکن است به دلیل دلالت این واژگان بر مفاهیم گونـاگون باشـد؛ ماننـد دلالت حرف «قد» بر تاکید، تحقیق ، تقریب ، تقلیل ، و تکثیر. گاهی نیز به سبب شباهت به واژگان دیگر است ، چون شباهت «کم » تعجّبی به «کم » پرسشی، و یا ممکن است به عّلت دلالت بر مفاهیم متضاد رخ دهد؛ مانند حـرف «رب ّ» کـه گـاهی بـرای دلالـت بـر فزونی به کار میرود و گاهی برای دلالت بر کاستی. همین امر باعث میشـود مترجمـان در تعیین نوع این ادوات یا مفهوم درست آن ، و یا گاهی در تعیین آن رکـن جملـه کـه امر فزونی و یا کاستی به آن تعّلق دارد، دچار لغزش شوند. ما بـر آن شـدیم کـه بـدانیم شیوه های مناسب در برگردان این ادوات چیست و چه راهکاری میتواند مترجمـان را از لغزش در امان نگه دارد؟ در این پژوهش ، نخست موارد ناهمسویی برخـی مترجمـان بـا مفسّران و نحویان تبیین شده است . سپس راه انتخاب برابرنهادة درست این واژگـان ، در برگردان متون و اصول آن ، همچون تعیین نوع ادواتی مانند «رب ّ»، یا «قـد» کـه بـرای تقلیل ، تکثیر یا مفاهیم دیگر است و یا تشخیص رکن مقّید جمله ، چون تمییز «کـم » و «کاّین »،در حین بررسی هر یک بیان شده است . بنابراین ، یک مترجم نیاز اسـت کـه از قواعد دستور زبان و واژه شناسی آگاهی کامل داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"در گام نخست ، لازم است اشاره کنیم که واژگان موجود در زبـان قـرآن کـه دلالـت بـر مفهوم کمی یا فزونی دارند، دو دسته اند: الف ) واژگانی که در شمار ادوات تقلیل یا تکثیر نیستند، بلکه در معنای معجمی خود بر این دو مفهوم دلالت دارند؛ مانند واژة «کثیر» در آیـۀ ﴿من ذا الذی یقرض الله قرضا حسـنا فیضاعفه له أضعافا کثیرة: کیست که بـه خـدا قـرض الحسـنه ای دهـد تـا آن را بـرای او چندین برابر کند؟﴾ (البقره / ٢٤٥)؛ واژة «جـم » در آیـۀ ﴿وتـأکلون التـراث أکلـا لمـا* وتحبون المال حبا جما: و میراث را جمع کرده میخورید* و مال و ثروت را بسیار دوست دارید﴾ (الفجر/ ١٩ـ٢٠)؛ واژة «غدق » در آیۀ ﴿وألو استقاموا علی الطریقۀ لأسقیناهم ماء غدقا: و اینکه اگر آنها در راه (ایمان ) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مـیکنـیم !﴾ (الجن / ١٦) و واژة «لبد» در آیـۀ ﴿یقول أهلکت مالا لبدا: مـیگویـد: مـال زیـادی را (در کارهای خیر) نابود کرده ام ﴾ (البلد/ ٦) که همگی دلالـت بـر فزونـی دارنـد.
امـا گویـا مترجمـان در نادیـده گرفتن وجود این قید اتفاق نظر دارند، لذا گاهی فعل را بدین گونـه ترجمـه کـرده انـد: «در صورتی که بر شما معلوم است » (الهی قمشه ای، ١٣٨٧: ٧٩٤)، «در حـالی کـه مـیدانیـد» (مشکینی، ١٣٨٧: ٥٥١ و بهرام پور، ١٣٨٦: ٥٥١)، «با اینکـه مـیدانیـد» (مکـارم شـیرازی، ١٣٧٣: ٣٨٤؛ فولادوند، ١٣٨٤: ٥٥١) و یا «و دانید شما» (معـزی، ١٣٧٢: ٥٥١)؛ یعنـی بـا اینکه دیدیم مفسران برای آن قیدهایی چون «حقا/ یقینا/ قطعـا » و بـرای وجـودش در آیـه استدلال هایی بیان کرده اند، اما گویا اینکه برگردان فعل «قد تعلمون » در نظر مترجمـان بـا فعل «تعلمون » هیچ تفاوتی ندارد؛ یعنی «قد» در آیه ، کأن لم یکن تلقی شده است ."