چکیده:
این مقاله،ضمن ارائهء تعریفی از"کارآفرینی"،به توصیف"بستر اجتماعی کارآفرینی1"پرداخته است. همچنین،مؤلفههای درونی بستر اجتماعی را خردهبسترهای فرهنگی،سیاسی و اقتصادی معرفی کرده و انواع هریک را برشمرده،ت.ثیر مستقیم هریک از بسترهای سهگانهی مذکور را بر شاخصهای فرهنگ، سیاست و اقتصاد کارآفرینی معادل خویش توضیح داده،و بهطور خلاصه،تأثیر غیر مستقیم هریک از خردهبسترهای سهگانهی فوق را نشان داده است.در خاتمه،ضمن انتخاب بهترین نوع از انواع خردهبسترهای فرهنگی،سیاسی و اقتصادی،پدیدهء کارآفرینی را در هریک از انواع بسترهای برتر،بررسی و تأثیر آنان را بر کارآفرینی مشخص کرده است.سرانجام نیز پیشنهاد میکند،نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران،از انواع خردهبسترهای فرهنگی،سیاسی و اقتصادی بهترین بستر اجتماعی کارآفرینی را برگزیند تا بتواند با برقراری عدالت،و رشد و توسعهء اقتصادی،آرمانهای دینی خود را در خصوص برقراری جامعهای متعادل و عدالت محور،توأم با آزادی دینی و نظام شایستهسالاری مردمی و اسلامی،جاری سازد.
خلاصه ماشینی:
"سرانجام نیز پیشنهاد میکند،نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران،از انواع خردهبسترهای فرهنگی،سیاسی و اقتصادی بهترین بستر اجتماعی کارآفرینی را برگزیند تا بتواند با برقراری عدالت،و رشد و توسعهء اقتصادی،آرمانهای دینی خود را در خصوص برقراری جامعهای متعادل و عدالت محور،توأم با آزادی دینی و نظام شایستهسالاری مردمی و اسلامی،جاری سازد.
کارآفرینی برای توسعهء اقتصادی جامعه،به عنوان یکی از ارزانترین ابزارها با بهترین نتیجه و بیشترین کارایی،مطرح و فراهم آوردن بستر اجتماعی لازم برای این منظور از اهمیت خاصی برخوردار است.
لذا قبل از توضیح این که تأثیر هر یک از بسترهای مذکور چیست،ابتدا رابطهء بسترهای فوق را با بستر اجتماعی و با یکدیگر و نیز رابطهء انواع زیرمجموعهای خردهبسترهای متفاوت فرهنگی،سیاسی و اقتصادی را مشخص میکنیم(شکل 1)و سپس به توضیح انواع گوناگون هریک از بسترهای سهگانهء مورد اشاره و انواع آنها خواهیم پرداخت.
بنابراین میتوان گفت که بستر فرهنگی،نظامی است نسبتا منسجم متشکل از اجزایی غیر مادی،شامل:ارزشها،هنجارها،نمادها،باورها و اعتقادات، آداب و رسوم،دانش واطلاعات رایج و هنرها،و اجزایی مادی،شامل:کالاهای مصرفی و ابزارها(فناوری)،و میراث فرهنگی نسبتا مشترک بین اعضای یک گروه، اجتماع یا جامعه که از طریق یادگیری از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشود و موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم میآورد[عابدی اردکانی،4831].
مثلا چنانچه بستر سیاسی جامعه دارای نظام استبدادی باشد،در آن صورت کارآفرینی تا اندازهای مورد پذیرش است که با منافع فرد یا گروه حاکم در تضاد نباشد.
لیبرال دمکراسی با تشکیل شرکتهای چند ملیتی و مراکز تحقیق و توسعه به دنبال رشد و توسعهء اقتصادی و در نتیجه،ثبات و استقلال سیاسی است و نحوهء شکلگیری و ثمربخشی کارآفرینی را براساس این بستر سیاسی تعیین میکند."