ملخص الجهاز:
"در شخصیتپردازیهای وی،از آن هاله نورانی و مظلومنمایی که ادبیات رمانتیک بر گرد شخصیتهای داستانی خود ترسیم میکند خبری نیست و هرآنچه هست عینیتیست که البته در صورت وجود ضرورت به طرف بیانی فلسفی میل میکند و تخیلات غیر واقعی نویسنده تنها در راستای این بیان تأمل برانگیز است که با واقعیت میآمیزد و به خود اجازه دخالت میدهد.
اما در یک تحلیل سادهتر و محدودتر از این دیالکتیک،بدون آنکه بر هر مرلحه از تأثیرات ذهنی نام یکی از این مراحل را بگذاریم و تنها با در نظر گرفتن جنبه تکاملی آن،در توصیف روند تفکرات و ارائه آثار نویسنده، میتوان از آن بهره جست و البته با این تفاوت حتمی که محدودیت زمان و مکان یک ذهن تولیدکننده،تنها فرصت از سر گذراندن یک دوره تکامل دیالکتیک را میتواند داشته باشد؛نویسنده،از ذهنیتی تغزلی و شاعرانه متولد میشود.
چکسلواکی از بین ادعاهای آلمان نازی که خواهان الحاق بخشی از خاک این کشور-منطقه اقلیتهای آلمانیزبان-به آلمان است و درحالیکه متحدان قبلیاش هم-فرانسه،انگلیس-در کنفرانسی موسوم به«مونیخ»،با این ادعای آلمان موافقت کرده و راه تجاوز نازیها را هموار میکنند،در چنین شرایطی پیش از آنکه فرصت نقد و تحلیل از نظانم تازه وارد پیش بیاید،ضرورتهای اجتماعی کنشهای روانی مردم را تحت الشعاع قرار میدهد و شور میهنپرستی،موجبات رویگردانی از دموکراسی غربی و تمایل به کمونیزم استالینی،را موجب میشود.
فروید نیز میتواند مثال خوبی باشد برای نظریهپردازی که در تبیین نظریات خود و کشف رازهای درون،از تجربههای شخصی خود،بهره فراوان میبرد و این شناخت حاصل انصباق سوژه-میل شدید شناسایی-برابژه-در دسترسترین مورد شناسایی-ضامن قطعیتی است که در صورت هرچه بیشتر شدن فاصله بین آنها،این قطعیت کمرنگتر میشود."