ملخص الجهاز:
"من اما نه: من از آن هیچکسام،زیرا با همگان درمیان مینهم اندیشهها و احساساتم را زلال و بیپیرایه تو زن خانهیی،سرسپرده و صبور اسیر و کنیز عادات تعصبآمیز مردان من اما رز نیافتم،اسب را هوادار دن کینون که آزادانه میتازد و شوریده و سرکش بو میکشد آفاق عدل الهی را ص 782-شعر زنان جهان دکتر عبد الحسین فرزاد،شاعر و مترجم،در مقدمهء کتاب«دربند کردن رنگینکمان»4 مینویسد: «به گمان من مهمترین عامل شناخت شعر زنانه و مردانه را باید در نحوهء اندیشه و نگرش جستوجو کرد»و در مقدمهء کتاب«غمنامهیی برای یاسمنها5»اضافه میکند: «من هریک از دو عنصر زن و مرد را نمودی از شخصیتهای انسان میدانم که حذف هریک از آندو،یا شدت و ضعفبخشیدن به نقش هریک،ما را در رسیدن به رئالیسم حقیقی در زندگی ناکام میگرداند.
ص 913-شعر زنان جهان به یاد آوریم فروغ فرخزاد را در همین نقش،که خود را بس واقعیتر و برحقتر مییابد: سخن از پیوند سست دونام و همآغوشی در او راق کهنه یک دفتر نیست سخن از گیسوی خوشبخت من است با شقایقهای سوختهء بوسهء تو و صمصمیت تنهامان در طراری از شعر فتح باغ-تولدی دیگر اگر فروغ فرخزاد به زنانگی خود غره بود و مردش را همچون آخرین نشانهء یک مذهب شگفت در گرمای آغوش خود پنهان میکرد،آن سکستون برای رها شدن از جنسیت، خود را در غلوزنجیر رویاها اسیر میکند: به ستوه آمده بودم از ظرفها و رختها از دهانم و پستانهایم از لوازم آرایش و زیورآلات هنوز هم بودند مردانی که به اشاره دستی از پیام روانه شوند اما به ستوه آمده بودم از جنسیت چیزها، شب پیش رؤیایی بس شیرین بر من چیره شد."