ملخص الجهاز:
"تغییر شکل هنگامی در داستان روی میدهد که یکی از چرخشهای مبنایی در زاویه دید تراز واقعیت که سازنده جهش کیفی در داستان است،قرار داده شده باشد.
اما در رمانهای موفق و پرآوازه کافکا «قصر»و«محاکمه»چرخش،جریانی آهسته،تدریجی،پرپیچ و خم و محتاطانه است و محصول انباشتگی یا شتاب موجود در زمان گروهی از عوامل متفاوت تا حدی که به سبب آن جهان روایی رمان از آنچه که واقعیت عینیاش میگفتیم جدا شده-از رئالیسم-تا واقعیتی جعلی از خود بسازد آن هم برای به نمایش درآوردن خویش چون واقعیتی دیگر با نمایهیی متفاوت.
اما سپس لحظهیی پس از تراکم و انبوهی به ظاهر پوچ و بیمعنی رمان،کمکم متوجه میشویم که درواقع در پس این هرجومرج و سردرگمی هدایت شده که آزادی شخصیت اول رمان را محدود میکند و به قصد نابودی وی پیش میرود،چیزی بسیار دهشتناک و ضد انسانی وجود دارد،نظامی مخالفخوان و بدبین با تفکری تقریبا متافیزیکی و در تقابل با هرچه آزادی اراده،عمل و توان واکنش شهروندی،که از افراد جامعه چون عروسکهای خیمهشببازی در صحنه تئاترش استفاه و سؤاستفاده میکند،نظمی که امکان مخالفت با آن وجود ندارد؛نظمی مطلق العنان و غیرقابل رؤیت."