ملخص الجهاز:
"چند سال پیش،ریتا ویلسون-هنرپیشه و تهیهکننده-در شهر لسآنجلس به تماشای یک نمایش یک نفره رفت؛در آن نمایش«نیاواردالوس-هنرپیشه/کمدین یونانی/ امریکایی-در بارهء فامیلهای دیوانهء خود صحبت میکرد و اینکه وقتی او عاشق یک مرد غیریونانی شد و با او ازدواج کرد آنها چگونه دیوانه شدند.
و این چیزی است که فیلم را تبدیل به یک کمدی موقعیت میکند و نه ماجرایی رمانتیک ئیین هیچ فکر و عقیدهیی از خودش ندارد(خدا نکند که در فیلمی امریکایی کسی بخواهد عقیدهیی داشته باشد)با خانوادهء تولا هم کوچکترین مشکلی ندارد.
حال که سازندگان این فیلم توانستند با شیوههای تبلیغاتی ابتکاری مخاطبان مسنتر را به خود جلب کنند آیا نمیتوانستند با استفاده از همین شیوهها،مخاطبان متفاوت را بیابند؟برای مثال،چه اتفاقی برای پسرهای دانشجو افتاد که در اواخر دههء شصت و اوایل دههء هفتاد فیلمسازان مدام در پی جلب ذائقه آنها بودند؟وقتی فیلمها جهت جلب ذائقهء این قشر ساخته میشد کارگردانها و نویسندهها تشویق میشدند به اینکه دست به ریسک بزنند،و اینگونه بود که جریان اصلی فیلمسازی در امریکا وارد یکی از خلاقترین دورههای خود شد."