ملخص الجهاز:
"هر دقیقه باید منتظر باشی از زیر پات بزنه&%OGG071G% رو بهغروب نرگس عباسی شانه خاکی جاده را گرفته بودی و همینطور میرفتی،رو به آفتاب.
هر دقیقه باید منتظر باشی از زیر پات بزنه&%OGG071G% اون کهرفت...
اگه گالری جایی برم اونها رو حتما میبینم،اونها همهجاهستن،و میز کنار شومینه اون همیشه چسبیده میشه به میز بغلش چون یه عده از بچههای دانشگاه هنر مییان و این دو تا میز رواحاطه میکنن و اکثرا«چیزهای عجیب غریب میخورن و همیشه همگی سیکار میکشن و چیزی که خیلی جالبه اینه که دو تا دخترتو این جمع هستن که بلد نیستن سیگار بکشن و من همیشه با دیدن اونها خندهام میگیره.
اگه گالری جایی برم اونها رو حتما میبینم،اونها همهجاهستن،و میز کنار شومینه اون همیشه چسبیده میشه به میز بغلش چون یه عده از بچههای دانشگاه هنر مییان و این دو تا میز رواحاطه میکنن و اکثرا«چیزهای عجیب غریب میخورن و همیشه همگی سیکار میکشن و چیزی که خیلی جالبه اینه که دو تا دخترتو این جمع هستن که بلد نیستن سیگار بکشن و من همیشه با دیدن اونها خندهام میگیره.
آه چه جلسات پرزنتی که پشت این میزها برگزار نشده،چیزی که منو ناراحت کرده اینه کهالان دو هفته است که مهیار اینجا مییاد،مهیار اکثرا«شیر کاکائو میخوره و اگه سرحال باشه آخر سر که میخواد بره یه آب پرتقالهم میخوره.
آه چه جلسات پرزنتی که پشت این میزها برگزار نشده،چیزی که منو ناراحت کرده اینه کهالان دو هفته است که مهیار اینجا مییاد،مهیار اکثرا«شیر کاکائو میخوره و اگه سرحال باشه آخر سر که میخواد بره یه آب پرتقالهم میخوره."