ملخص الجهاز:
"ساختار فرکانسی رنگهای مرز و«بوم»بوشهر چه نسبت فرکانسی با ساختار«بوم»رنگ امریکایی-فرانسوی دارد که بعضیها ابراز میدارند:«مونوفوسیم بیش از اندازه و کشدار بوشهری!!؟»آیا جغرافیا و سلیقهء کشورها و شهرها در تعیین استهتیکی مسأله دخیل است؟آیا یک شهری میتواند اتنیک شود؟یعنی به موسیقی سنتی شهری شده بپردازد و اهل شهر مدرن باشد، شرقی هم باشد و بخواهد فیوژن کند مانند اکثر دانشجویان موسیقی غیر غربی؟یا طور دیگر بنگریم؛ شهری مدرن باشد،موسیقی بومی بردارد و فیوژن کند مانند مورد آلبوم«قشم»سنخ سوم این است که بومی باشد(مانند سعید شنبهزاده)و یکدفعه جهش کند به ناف مدرن و بزند به قلب سپاه و هرچه باداباد.
آیا اثبات وابستگی یکی یا چند تا از این سازها به فلان تمدن منوفونیک متضمن عبور از صدادهی فعلی هست یا خیر؟آیا آن اثبات و این عبور و دروازهء موسیقی معاصر همرنگ هستند و در خدمت یکدیگر؟آیا این تاریخینگری نوعی فرار از حل مشکل بغرنج فلسفی -هنری-تاریهی ما در موسیقی نیست؟ پیشفرضهای تاریخی زمینهساز بحث در علل قدیمه است و برای بحث حاضر پریمیتیو قلمداد خواهد شد زیرا کمکی به حل مسأله دیکانستراکشن فرم نمیکند چون خود ابژهء فعلا درگیر دیالکتیک درومی است یعنی چالشساز اتیک درون صدادخی گوتیک و نیاز جامعه به عبور دیکانستراکت این مجمدعه و نهایتا رسیدن به مجموعهء جهانی.
عکس این تفکر نیز وجود دارد یعنی ملودی میتواند باس ایجاد کند و اگر در کنتراست ضربی و نوآنسی یکدیگر قرار گیرند نتیجه مطلوبتر است و ملودی سازی سنتی باس ایجاد نکرده و تحقیق آن موکول به سلیقهء اهل تجربه میشود،پس از این راه بخشهای درونی تفکیک شده و صدادخس متوازنی که قابلیت وورد به موسیقی معاصر را دارد ایجاد میشود،از بعد از آهنگساز ژاپنی«تاکه میتسو» استفاده از سازهای اتنیک درون سمفونینویسی غربی باز شد."