ملخص الجهاز:
"فرشید خوب دارد سر فرشید بد داد میزند؛همانطور که وقتی سیگار میکشد سر من داد میزند.
ولی فرشید گاهی توی خانه هم خوب میشود.
برای همین میگویم که توی فرشید دعواست.
الان توی فرشید چه کتککاریی هست!مادرم همیشه کتک میخورد.
ولی پدرم یک جور دیگر بود.
حالا که فکر میکنم متوجه میشوم که پدرم از شنیدن بعضی صداها آنطور دگرگون میشد،مثلا آن دفعه که برادرم یک نوار عربی گیر آورده بود و داخل ضبطصوتـ تک کاستمان گذاشت.
یا شاید مادرم را برای این کتک میزد که ما را زاییده بود.
پدرم یک نفر دیگر بود.
پدرم داد زد:«مگه کوری دختر؟»از جایش بلند شد به طرفم دوید و مرا زیر کتک گرفت.
مادرم دستش را روی زمین گذاشت و درحالیکه مینالید گفت:«بیشرف بیحیاء»پدرم به طرفش رفت و او را زیر مشت و لگد گرفت.
مادر روی زمین افتاد، مادر که خوندماغ شده بود بلند شد و تف کرد تو صورتش."