ملخص الجهاز:
"1 این نکته را نباید از قلم انداخت که نوشتهء هاردی،خود در موارد متعدد،بسیار تکراری است و آخرین داستانش را به نام دلبند،چه از نظر کار مجدد بر روایات مشابه و چه الگوی کلیتر تکرار هنری در طول تاریخ،میتوان به عنوان یک بازشناخت خودآگاهانه درنظر آورد.
3 از این قرار متنیت ادبی را میتوان به مثابهء نوعی چرخهء مجدد و بیترتیب در نظر گرفت،اگرچه روابط تازه در میان گفتمانهای تناسب یافته و یکی شدهء متن جدید،این اعتماد را به وجود میآورد که نوشتار ادبی نه هرگز یکسان خواهد بود و نه تماما تکرار میشود،شعر سرزمین بیحاصل اثر تی.
وظیفهء آن این نیست که نکتهای نهفته یا ژرف یا مرموز را که تا به حال از نظرها پنهان مانده،در یک اثر و یا شخص نویسنده،کشف کند(یا کدام معجزه باید اینکار را کرد؟آیا ما از پیشینیان خود هوشمندتریم؟)، بلکه باید-به مانند کابینتسازی ماهر که به واسطهء یک رشته اعمال حس کردنی و زیرکانه دو قطعهء پیچیده را به هم وصل میکند-زبان روز(اگزیستانسیالیسم،مارکسیسم یا روانکاوی)و زبان نویسنده را،که همان نظام صوری احکامی منطقی است که او را در شرایط زمانهء خویش به تدریج گسترشش داده است،به یکدیگر پیوند زند....
نکتهء پیچدهتری که ما باید آنرا به خاطر داشته باشیم این است که هر عمل بازسازی که انجام میدهیم و در آن شرایط تولید-یعنی زمینهء نگاشته شدن متن،زمینههای بعدی یا زمان تفسیر-را به خیال در میآوریم،خود به صورت قالبهایی تصویری از زمینهء خوانش در میآید که پای تعمق را نیز الزما به میان میکشد."