ملخص الجهاز:
"دلیلاش این است:زمانیکه«آرتولدو موندا دوری»در سال 4891 مجموعه داستانهای کوتاه کارور با عنوان «کلیسای جامع»را در ایتالیا منتشر کرد،رویکرد انتقادی،محدود به اقلیتی از نخبگان بود.
با این همه،بسیاری از نویسندگان جوان دهه هشتاد به این نویسنده خجالتی،شاعر امریکای ولایتی،نیمه صنعتی،پیشپاافتاده و افسرده به عنوان پیشرو و استاد خود توجه نشان دادند.
اما این بچهها،امثال «جان آپدایک»نیستند؛آنها پس از پیمودن مرحلهای که تنها به عنوان یک پدیده ادبی گمنام و مبهم شناخته میشدند با انتشار مجموعه داستانهای کوتاهشان به شکوفایی رسیدند.
آیا پژواکهایی از سبکتان را در نثر این نویسندههای جوان نمیشنوید؟ اگر تنها صحبت از یک پژواک باشد موافقام.
سبک نویسندگان جوان را چهگونه توصیف میکنید؟ نثر آنها پرقدرت،بسیار واقعگرا و در عین حال ترو تازه و شاعرانه است.
آنها بیانگرچه ایدهآل هایی هستند؟ اگر منظورتان ایدهآل های اجتماعی-سیاسی باشد، باید بگویم این نویسندگان نسبت به هرگونه تعهد، فشار یا منازعه سیاسی به کلی بیعلاقه و بیطرفاند."