ملخص الجهاز:
"-سه روز تعطیلی بنابراین دوازده روبل کم میکنیم،کولیا چهار روز مریض بود،آن روزها شما از او مراقبت نمیکردید شما فقط از وانیا مراقبت میکردید،بعد از آن،سه روز دنداندرد داشتید،همان زمانی که همسرم به شما اجازه داد بعد از شام بروی و پیش بچهها نمانی.
چهل و یک روبل،درسته؟ چشم چپ یلیا واسلییونا قرمز گردید و پر از اشک شد،چانهاش لرزید و با حالت صبی شروع کرد به سرفهکردن،از راه دماغش نفس کشید و هیچی نگفت.
با انگشتان لرزانش آن را تا کرد و توی جیبش انداخت و با حالت نجوا گفت:«مرسی» از جا در رفتم و شروع کردم به پایین و بالا رفتن در اتاق،بداخلاق شده بودم.
» من از اینکه یک همچه حقهء بیرحمانهیی به او زده بودم معذرتخواهی کردم و در عین شگفتیاش هشتاد روبل را به او دادم،سپس دوباره و چندباره گفت مرسی و با حالت بزدلی و ترسویی(کمرویی و خجالتی)بیرون رفت."