"هرازگاهی صدای ده مرد که یکیاز بقیه بلندتر میشد،مثل دستۀ غازهای وحشی که دردل اسمان اوج میگرفتند،روی تونیک اصلی رامیپوشاند.
آمیزۀ بداهه نوازی کلاسیک هنرقوالی و شیوۀ به غایت جسورانه و پر احساس نصرت،او رادر جایگاه قرار میدهد که در آن تنها خودشمیایستد،فراتر از تمام آنهایی که در این حیطه کارمیکنند.
عبارات با رنگآمیزی ملودیک نصرت کهبه یکباره صدایاش را بالا میبرد و به اوج نقطه انفجارمیرساند،قلب مرا در حسرت پر کشیدن فرو میبرد.
اینپیامها در واقع کلمهیی را به همراه ندارند،اما دربالاترین حد اجرای قوالی چون نور بر قلب و فکرشنونده میتابد و این«معرفت»نام دارد،دانش دورنی،و هدف نهای سنت قوالی رساندن شنونده به اینموقعیت است.
در شیوۀ حقیقی صوفی هر معنییی که شنوندهخواهانش باشد در موسیقی برایشان وجود دارد تا آنرا جذب کنند.
تنها عبادتیخالصانه است و مهارتی بیامان میطلبد که پروبال رارشد و نمو دهیم و به درون موسیقی پر کشیم."