ملخص الجهاز:
"قصههایی که خواننده خود میباید بخواندشان چه،در این اشعار کوتاه و موجز،درازگویی و طول و تفصیل قصهنویسی د رکار نیست.
محمد دیب سبک ویژهیی برای پرسش دارد: «و آنچه بود؟»بیآنکه اشارتی موضوع پرسش را روشن کند،یا«این همه بازیافتن چه کسی را میسوزاند؟»بازیافتن در زمان حال و میسوزاند در زمان گذشته اتفاق میافتد.
رمزی درآمدن آن چیز نهفته است که درآمدن چیزی یا کسی نم تواند باشد.
در یک شعر کوتاه او از زمانهای متعددی میگذرد از زمان حال به ماضی و از ماضی به استمراری و از استمراری به آینده میرود و بدین ترتیب زمانهای دور و نزدیک را به هم وصل کرده و خواننده را با اتفاقات گوناگونی روبهرو میسازد.
نقش افعال و زمانهای گوناگون در اشعارش تأکید وی بر کنشها و رفت و بازگشت اندیشه است و افعال در زمانهای مختلف کلید رمز اشعار اویند.
دیگر جایی در گشود دیگر جایی بود با: راههایی که بالا میرفت گورهایی آراسته به گل هنوز فراز یک درخت برای دیدن سکوت و نور صلیبوار."