ملخص الجهاز:
"پدیدآورندگان سبک ناتورالیسم نسبت به اثر خود هیچگونه احساسی نداشته باشد و فقط روایتکنندهء صرف باشد،اما جانبداری او از مادر و دختر بر کل فضای داستان حاکم است و این میتواند نقض غرض باشد.
گفتوگو در دو زمان حال و گذشته جریان دارد و خواننده در سطرهای پایانی درمییابد که مادر دیگر در قید حیات نیست و تنها خیالی از او باقی مانده است،خیالی که میتواند از ورای عکس روی دیوار یا خاطرات دختر جان بگیرد و او را از بابت ندانمکاریهایش سرزنش کند.
توی همین چرخیدنهای بیقاعده بود که لوله کشیده شد،انگار قلاب ماهیگیری وصل کردند به احشای من و کشیدند بیرون،اینجوری شد که من تازه دماغ و دهن اون تیکه گوشترو دیدم،اصلا یادم نبود که بچهیی تو کاره،ولی بههرحال ما به هم وصل بودیم،درست مثل اینایی که ادعا میکنند روحشون از بدنشون درمیآد."