ملخص الجهاز:
"در واقع نوشتن نوع تغییر شکل یافتهیی است از سخن گفتن و اندیشیدن مضاعف،و باز نمودن درون خود و بیان کردن حساسیتی که در ما نسبت به پیرامونمان وجود دارد.
گفتیم که آنچه برای یک نویسنده اهمیت دارد میل معطوف به گفتن-نوشتن-داستان است؛داستانی که هیچ وقت تمام نمیشود.
اغلب نویسندگان وقتی داستانی را تمام میکنند،یا در واقع آن را رها میسازند،با نوشتن داستان دیگری آن را دنبال میکنند میل معطوف به گفتن-نوشتن-به همین معنا است؛زیرا هیچگاه این میل در نویسنده از بین نمیرود.
هر داستانی اصولا در زمان نوشتن موجودیت پیدا میکند؛البته اگر نوشتن را یک روند آرام و بطئی بدانیم، همواره رسیدن به شکل مطلوب داستان با تعداد دفعاتی که داستان وانویسی میشود،یا در واقع با مقدار زمانی که صرف آفرینش داستان میشود،رابطهیی مستقیم دارد؛اگرچه ممکن است وانویسی به نقیض اثر پیشینی(روایت نخست داستان)بینجامد.
خواننده پس از مطالعهء داستان باید احساس کند که خود را،یا دیگران را،بهتر شناخته است"