خلاصة:
بیشک حرکت به سوی جهانیشدن بهسرعت در حال رشد است و تجارت جهانی و بازارهای کشورهای مختلف روزبهروز خود را در پهنة دهکدة جهانی در محیطی پرشور مییابند. با اینکه ورود به بازار جهانی چالشهای خاص خود را دارد؛ حضور در آن مزایای گستردهای دربر خواهد داشت؛ که خود فرصتهای مناسبی را برای بازرگانی و توسعة کسبوکارها ایجاد میکند. در این چالش بزرگ، مدیران شرکتها ملزم به شناخت شاخص و راهبرد بازاریابی جهانی در جهت مدیریت و کنترل آن خواهند بود. واضح است مدیران هوشمند از این فرصتی که در پهنة جهان برایشان اتفاق میفتد، نباید گذرا عبور کنند. در این پژوهش، با مطالعة پیشینة پژوهشی، شاخصهای موثر بر استراتژی بازاریابی جهانی شناخته شد و پس از ایجاد فهرست و صحهگذاری متخصصان، شاخصهای مربوطه انتخاب شد. در گام بعد، با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و منطق فازی، ماتریس نفوذپذیری شاخصها به دست آمد؛ سپس با استفاده از روش نقشة شناختی فازی ماتریس بهدستآمده تحلیل شد. بنابر نتایج، بهترتیب موقعیت بازار محصول، تنوّع محصول و کیفیت بیشترین میزان تعامل را با دیگر شاخصها دارند؛ بنابراین مدیران این حوزه هنگام تصمیمگیری باید این شاخصها را مورد توجه بیشتری قرار دهند. همچنین، مسیرهای شناختهشده در این پژوهش، طبق قاعدة تئوری سیستمها همپایانی منظمی را نمایش داده است. پس از بررسی آنها سه عنصر نفوذگذار بر سیاست های مدیریت بازاریابی جهانی استفاده از تجرب بین المللی شرکت، کاهش خدمات پاس از فروش از طریق تولید محصول باکیفیت و سلاست و الزامات قانونی را به مدیران این حوزه معرفی می کند.
There is no doubt that the movement towards globalization is growing rapidly and global trade and markets of different countries are finding themselves in the global village environment in an enthusiastic environment. While entering the global market has its own challenges, there will be wide benefits to attending this market which in turn creates good opportunities for business and business development. In this great challenge, company managers will be required to know the global marketing index and strategy to manage and control it. Clearly, smart managers shouldn’t overlook this opportunity that could happen to them around the world. In this research, first, by studying the research background, the effective indicators on the global marketing strategy were identified and after creating a checklist and validation of experts, the relevant indicators were selected. In the next step, using a questionnaire, interview, and fuzzy logic, the permeability matrix of the indicators was obtained. The obtained matrix was then analyzed using fuzzy cognitive mapping method. The obtained results showed that the product market position, product diversity, and quality have the highest interaction with other indicators, respectively. Therefore, managers in this field should focus on these indicators when making decisions. Also, the known paths in this research, according to the rule of systems theory, have shown an orderly end. After reviewing them, the three elements that influenced the global marketing management policies, using the company’s international experience, introduced the reduction of after-sales service through the production of quality products and and legal requirements to managers in this field.
ملخص الجهاز:
Keywords: Global Marketing, Global Marketing Strategy, Global Business, Fuzzy Cognitive Map. کاربرد نقشة شناختی فازی در شناسایی شاخصهای مؤثر در حوزة بازاریابی جهانی حمید شاه بندرزاده* 1 ، فروغ نبویزاده2 ، سپیده اسلمی 3 ، فاطمه خواجه 4 1- دانشیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس، بوشهر، ایران shahbandarzadeh@pgu.
ادغام فعالیت Mohr & Batsakis Schmid, Grosche & Mayrhofer Douglas & Craig یک نوع کلید موفقیت در بازاریابی جهانی، مشارکت در بازارهای بزرگ جهان است تا بتواند قدرت رقابتی را به دست آورد (جیانگ، 2016) و به این اشاره دارد که یک شرکت فعالیتهای بازاریابی در سراسر بازارهای بزرگ جهانی پیادهسازی میکند (زو و کوشجیل 1 ، 2002).
(ب (به تصویر صفحه مراجعه شود)ه تصویر صفحه مرا Zou & Cavusgil Boddewyn, Soehl and Picard Day & Wensley Išoraitė Aguirre-Rodriguez ترغیب C18 سیاستهایی که در بعد کلان باید بررسی شود؛ یعنی سیاستهایی که از طرف حکومتها و دولتها به عرصة جامعه تزریق میشود که میتواند در کیفیت محصولات، قیمتها، چگونگی توزیع، یا حتی معرفی کالا یا خدمات به بازار تأثی ربسزایی بگذارد؛ مثلاً نفوذ روی صنایع پوشاک که بعد از انقلاب هر لباسی نمیشود تولید و توزیع کرد؛ پوشش اسلامی برخی برندها را نمیپذیرد (کاتلر و آرمسترانگ 1 ، 2017).